یادداشت کوتاهی بر فیلم C'mon C'mon
«زودباش زودباش» یا «بیخیال بیخیال»، فیلم جدید مایک میلز است که نویسندگی و کارگردانی فیلم را خودش به عهده گرفته.
خلاصه داستان فیلم درباره جانی و خواهرزادهاش جسی است. پدر جسی به تازگی دچار بیماری شده و مادرش ویو مجبور است که جسی را پیش برادرش جانی بگذارد تا بتواند به مشکلات همسرش بپردازد و این، در حالی است که شغل جانی مصاحبه با کودکان است و عمده سوالی که از آنها میپرسد این است:
وقتی که به آینده فکر میکنید، آن را چطور تصور میکنید؟

فیلم زودباش زودباش یا بیخیال بیخیال از آن دسته فیلمهایی است که بنظر ریتم نسبتا کندی دارد اما اینطور نیست و فقط آرامش زیادی درون فیلم نهفته؛ با قدم زدن و کمی آرام گرفتن در کنار شخصیتها، حس همزاد پنداری و صمیمیت خوبی به مخاطب دست میدهد.
بیخیال بیخیال نشان میدهد که تفاوت دنیای کودکان و آدم بزرگها زیاد نیست. جایی از فیلم یکی از کودکان میگوید: «به نظرم آدم بزرگها محدود فکر میکنند ولی بچهها آزادند و میتوانند به همه چیز فکر کنند.»
مایک میلز داستان فیلم را از رابطه خودش و پسرش الهام گرفته بود اما رفته رفته این فیلم تبدیل شد با موضوع ارتباط میان تمام بچهها و والدین آنها. فیلم پر است از دیالوگهای جالب. گاهی شادی آور و گاهی غمانگیز. در خلال فیلم هم میخندید هم بغض میکنید. دیالوگهایی که چون از زبان کودکان بیرون میآید خیلی ساده بنظر میرسد؛ ساده اما عمیق.
جایی از فیلم یکی از کودکان میگوید بنظرم شرط تغییر اوضاع دنیا این است که انسانها اول خودشان تغییر کنند و با این چیزی که من از آدمها میبینم، این پدیده به این زودیها رخ نمیدهد.
واکین فینیکس باز هم در ایفای نقش اول مرد یک فیلم مثل همیشه عالی ظاهر شده و حس دوستی و نزدیکی بین مخاطب و جانی را چند برابر کرده. پیش از آن که دیدن این فیلم را به شما توصیه کنیم، راستی؛ شما وقتی به آینده فکر میکنید، آن را چطور تصور میکنید؟